23 خرداد 95، درگیری دسته جمعی در یکی از پارکهای بزرگراه حکیم به قتل مردی جوان به نام امیر منجر شد. عامل قتل، وحید 32 ساله، دو روز بعد دستگیر شد و در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. مادر مقتول گفت: «روز حادثه همراه امیر و عروسم به پارک رفته بودیم که امیر برای دیدن دوستانش به پایین دست پارک رفت. چند دقیقه بعد، ناگهان صدای درگیری آمد. امیر با سه نفر دست به یقه شده و توسط یکی از آنها چاقو خورده بود. سریع او را به بیمارستان رساندیم اما فایدهای نداشت. من قصاص می خواهم.» سپس متهم با بیان اینکه در زمان حادثه حالت طبیعی نداشت، خود را بیگناه دانست اما قضات حکم قصاصش را صادر کردند. این رای در دیوانعالی کشور شکست و برای رسیدگی دوباره به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. چندی پیش در دومین جلسه محاکمه، اولیایدم بار دیگر قصاص خواستند. سپس وحید گفت: «آن روز همراه دو خواهرزاده نوجوانم به پارک رفته و در یکی از آلاچیقها مشغول بگو و بخند بودیم که مقتول آمد و بدون هیچ مقدمهای به ما معترض شد. او هم مثل من حالت طبیعی نداشت. با هم درگیر شدیم و با کمربندش چند ضربه به دو خواهرزادهام زد. برای دفاع از خودمان، چاقویم را درآوردم و در هوا تکان دادم. ناگهان یک ضربه به مقتول خورد. من قصد قتل نداشتم.» در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را برای دومینبار به قصا, ...ادامه مطلب
فوتسالیست زن ایرانی درحالت مستی مامور پلیس را کُشت! بامداد بیست و دوم اردیبهشت امسال اتفاقی در محله نارمک تهران افتاد که یک خانواده را داغدار کرد و جامعه ورزش و فوتسال ایران را در بهت فرو برد. یکی از بانوان ملیپوش فوتسال در حالی که در مسیر بازگشت به منزل بود، با خودروی شخصی با یک مامور نیروی انتظامی تصادف کرد و باعث فوت او شد. این بازیکن که در یکی از تیمهای مطرح لیگ برتر توپ زده و با تیم ملی نی,درخواست,قصاص,برای,فوتسالیست,متهم ...ادامه مطلب
نهم آذر سال ۸۹ با گزارش قتل یک زن و مرد به کلانتری رودهن رسیدگی به پرونده آغاز شد. با حضور بازپرس کشیک قتل وکارآگاهان در صحنه جنایت، تحقیقات در این باره در دستور کار مأموران قرار گرفت و پس از آن «داوود» -برادر مرد کشته شده- بهعنوان تنها مظنون، تحت بازجویی قرار گرفت اما او از موضوع اظهار بیاطلاعی ک, ...ادامه مطلب
در آخرین اخبار ۳۰ تیر ۱۳۹۶ 146 بازدید باران کوثری بازیگر زن سینمای ایران که همواره در طول دوران فعالیت اش خود را جزو طیف روشنفکران و اصلاح طلبان معرفی می کند چندی پیش و در زمان اکران فیلم لانتوری درباره قصاص گفته بود “نباید جواب توحش را با توحش داد. باید نوک پیکان را به سمت قانون مملکت گرفت که , ...ادامه مطلب
رییس کلانتری که در جریان مظنون شدن به یک پسر جوان شلیک کرده و مرگ تلخ وی را رقم زده بود با حکم قضایی از قصاص معاف و به جرم قتل شبه عمد به دیه محکوم شد. شامگاه بیست وسوم مرداد ۹۴ صدای شلیک چندین تیر در کوچه ارژنگ در خیایان خواجه عبدالله پیچید و پسر ۲۶ ساله ای به نام علی که راننده یک دستگاه پژو بود د, ...ادامه مطلب
قضات دیوانعالی کشور پس از بررسی یک پرونده جنایی، حکم قصاص چشم پسر جوان را تأیید کردند. این پسر که در یک درگیری چشم چپ پسر جوانی را نابینا کرده بود، قبلا به پرداخت دیه محکوم شده بود، اما این حکم در دیوانعالی کشور تایید نشد. دوم مرداد ٨٩ بود که این حادثه رقم خورد. آن روز پسر ٢٣سالهای در یک درگیری خیابانی درحوالی میدان جمهوری با میله به چشم پسر ٢۵ساله زد و موجب نابینایی چشم او شد. پس از حضور ماموران در محل این پسر دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. سامان پس از دستگیری درحالی که مدعی بود ناخواسته با میله به چشم جلال زده، مجرم شناخته شد و پرونده روی میز قضات دادگاه کیفری قرار گرفت. این پسر جوان پای میز محاکمه ایستاد و پس از دفاعیاتش به خاطر جرم غیرعمد به پرداخت دیه محکوم شد اما این پرونده با اعتراض شاکی در شعبه چهاردهم دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوانعالی کشور حکم صادره را تایید نکردند. به این ترتیب درحالی که جلال درخواست قصاص چشم را مطرح کرده بود، پرونده برای رسیدگی و بررسی بیشتر، به پزشکی قانونی فرستاده شد. در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی نیز اعلام کردند که امکان قصاص چشم سامان در یک مرکز چشم پزشکی مجهز امکانپذیر است. بنابراین پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و سامان برای دومینبار پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه جلال در جایگاه ایستاد و به هیأت قضائی گفت: «روز حادثه به همراه مادر و برادرم سوار خودروی پژوام بودیم که پرایدی که یک تاکسی را بکسل کرده بود، به خودروی ما برخورد کرد. همین باعث یک درگیری بین ما شد. من و برادرم با رانندههای پراید و تاکسی درگیر شدیم. درحالی که دعوای ما بالا گرفته بود، راننده پراید تلفنی با برادرش تماس گرفت و سامان و دوستش سر رسیدند. آنها میلهای شبیه به باتوم در دست داشتند و با همان به ما حمله کردند. سامان مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما سامان با میلهای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد.» او ادامه داد: «من در آن زمان برای کنکور کارشناسی ارشد درس میخواندم اما این ماجرا مسیر زندگیام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیهام تاثیر بدی گذاشته است. در جامعه وقتی افراد به صورتم نگاه میکنند و متوجه تفاوت دو چشمم میشوند، رفتا, ...ادامه مطلب